من از پاییز بیزارم
من از ویرانی چشمان زیبای تو در طوفانی باران
آن زمانی که گرفته قلب تو در مشت ابر غم
هراسانم
نمیخواهم ببینم شبنمی حتی
به روی گونه های سبز زیبایت
نمیخواهم که قلب تو اسیر غصه هاباشد
نمیخواهم که آن گیسوی گندم گون
شود ویران این طوفان
مرا تاب غم و اندوه گل ها نیست
من از پاییز بیزارم
آن زمانی که گرفته قلب تو در مشت ابر غم
هراسانم
نمیخواهم ببینم شبنمی حتی
به روی گونه های سبز زیبایت
نمیخواهم که قلب تو اسیر غصه هاباشد
نمیخواهم که آن گیسوی گندم گون
شود ویران این طوفان
مرا تاب غم و اندوه گل ها نیست
من از پاییز بیزارم
(مرصاد مستقیمی)
نظرات
ارسال یک نظر