«تاریخ عشق تو»

من سرخ و زردم مثل پاییزم
از غصه عشق تو لبریزم
قاجارم و گم گشته در چشمت
مورد تو باشی ،آره، من هیزم
تو آخرین زنجیر داد و من
باید که در موی تو آویزم
هرشب به یاد اشک های تو
ابری گیلانم که می‌ریزم
مشروطه خواه آزاده و غمگین
من انقلاب شهر تبریزم
شورش کنم از ظلم خود برخود
وقتی که با یادت گلاویزم
عشقی درون سینه ام دارم
تیر نگاهت را نپرهیزم
ای شاه‌ماهی دلیرانم
گفتی که از دست تو میلیزم
خرداد مملو از حوادث شد
اما من از شور تو سرریزم
تو جنبش سبزی و باید من
از این زمین خشک برخیزم
تو فتنه ای افتاده بر جانم
با تو سراسر فتنه‌انگیزم
بیم و امیدی ای ظریف من
من با امیدت بر سر میزم

مرصاد مستقیمی
پاییز۹۶
پانوشت:سوژه عکسهای پاییزی آبجی مفسره شدم و قافیه باف ذهن آشفته خودم.

نظرات

پست‌های پرطرفدار